آرمیــــــتا بانوآرمیــــــتا بانو، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آرمیتا بانو (فرشته آرامش و نعمت)

شیطنتات

سلام. الان که دارم اینا رو مینویسم تو هم بعد از یه خواب عمیق صبحگاهی بیدار شدی و داری بازی می کنی و گاه گداری هم به من خیره میشی. معمولا" صبحها تا ظهر میخوابی و خیلی کم برای شیر خوردن بیدار میشی. راستش تا چند وقت پیشا برام نقش یه دستگاه شیردوش صدادار رو داشتی! اما جدیدنا یه کارایی می کنی که با یه دستگاه ونگ ونگو یه نموره فرق فوکولی! مثلا" وقتی میخوای بخوابی به طور غریزی دستاتو می کنی زیر بالشت تا اینجوری دیگه دستات تو خواب تکون نخورن و بیدارت نکنن! یا وقتی پستونکو تو دهنت میزارم برای اینکه نیفته خودت دستای مشت شده تو میزلری جلوش. یا وقتی از شیر خوردن سیر میشی، صورتتو برمیگردونی و با دستت هم سینه مو پس میزنی. یا مدام دو تا دست مشت...
15 شهريور 1391

45 روزگی

امروز بردمت درمانگاه. توی ٤٥ روزگی وزنت ٤١٥٠ شده بود و قدت ٥٦ و دور سرت ٣٧. چند شبه (یعنی حدودا" از چله ات به بعد) شبا برامون Show میزاری! یعنی از حدود 11 شروع می کنی به جیغ زدن و گریه تا 2 و 3 شب. هرکاری هم می کنم آروم نمیشی. نمیدونم چته؟ دلت درد می کنه؟ گوشت درد می کنه؟ نفخ داری؟ قولنج کردی؟ گشنته؟ واقعا" نمیدونم. خیلی سخته آدم بخواد زبون جیغاتو بفهمه. وقتی میخوای می می بخوری اول با حرص سینه مو میگیری بعد یهو دهنتو با شدت عقب می کشی و مثل لبو سرخ میشی و جیغ بنفش می کشی. خدا کنه زودتر این حالتت خوب بشه وگرنه من رسما" هلاک میشم با این شب نخوابی ها....
4 شهريور 1391
1